به کتاب هایمان احترام بگذاریم

ساخت وبلاگ
  فرصتی برای تقدیر از یک مادر در آمیزه ای از صفا و صمیمیت ، هم ولایتی های گوغری در سالن سینمای هتل پارس جمع شده بودند تا سومین سال بودن کانال گوغر آنلاین را جشن بگیرند. من هم  با اینکه گوغری نبودم در به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 23 بهمن 1399 ساعت: 1:57

خرمن موهای مشکی و دستهایی که هرازگاهی ، این خرمن را چنگ می زد ، صدایی مهربان ، که رشته هایی از پند و اندرز در آن گره خورده بود ، سیمایی جذاب که تبسمی همیشگی  بر آن نقش بسته بود ،  یک حُب و حیای خوشای به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 23 بهمن 1399 ساعت: 1:57

ماجرای کشک بادمجان در دل جنگل دست کاشت  قائم کرمان ،ماجرایی است به نام کشک بادمجان ، کشک بادمجانی ها تعدادی از اعضای کمیته جنگل قائم بودند که از  سال 1342 تا  سال 1359 به یاد روزجمعه  14مردادماه  که برای برنامه ریزی و ایجاد جنگل فائم جمع شده بودند و ظهر آن روز کشک بادمجان خوردند ، تکرار شده است. و اما چرا این کشک بادمجان ماجرا شده است ؟ در 14 مردادماه سال 1359 به روال سال های قبل ، قرار بود برنامه کشک و بادمجان برگزار شود ،ولی از آنجاییکه روز 14 مرداد مقارن با ایام ماه مبارک رمضان شده بود ، مراسم از سوی مسوولان کمیته جنگل قائم   به آخرین جمعه ماه شعبان تغییر یافت . در این برنامه کشک بادمجانی خوری که دکتر مظفر بقایی  کرمانی رهبر حزب زحمتکشان ایران هم حضور داشت، تعدادی از آنان  من جمله : مظفر بقایی ، محمد صنعتی ، علی اصغر مظهری توسط سپاه پاسداران دستگیر و روانه زندان شدند . بازداشت شدگان پس از انتقال به زندان ،با سرهای تراشیده شده ، یک هفته در زندان به سر بردند و وقتی علت زندانی شدن خودشان را پرس و جو کردند ،  به روز کودتای نوژه رسیدند که مقارن با برنامه کشک بادمجان اتفاق افتاده بود و از آنحاییکه رییس جمهور بنی صدر قصد تسویه حساب با دکتر بقایی را داشته است ، این دستگیری صورت گرفته بود. ماجرای کشک بادمجان با وساطت آیت الله هاشمی رفسنجانی و عدم انتساب بازداشت شدگان در ناهار کشک بادمجان به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 73 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:30

این همه تخریب و تصرف چرا؟ انگاری قرار هست بعد از ما همه چیز تمام شود!! تخریب و تصرف ، تغییر کاربری ، جنگل تراشی ، دریاخواری ، کوه خواری، زمین خواری ،چاه های غیرمجاز و برداشت بی رویه آب ، زباله و نخاله ، بی مسوولیتی ، نابخردی ، آفرود سواری ، ناکارآمدی مدیران ، قوانین ضعیف و ....بلاهایی هستند که پیکر سست و نحیف منابع طبیعی کشور را روز به روز نحیف تر و شکننده تر می کنند. مگر می شود بر فراز کوه و فرود دره ویلا و کاخ به دور از چشم مسوولان ساخت ؟!! مگر می شود ساحل دریا را حیاط ویلا و خانه  کرد ؟!! مگر می شود صدای اره و تبر را از چند کیلومتری شنید و بر این همه جنگل تراشی چشم پوشید ؟!! مگر می شود این همه زباله و نخاله را در دل جنگل دید و بی تفاوت از آن گذشت؟!! مگر می شود قله کوه را برای هتل سازی به بخش خصوصی داد و نامش را توسعه گذاشت؟!! مگر می شود کوه را خورد ، دریا را خورد ، زمین را خورد ، آب را هدر داد ، هوا را آلوده کرد ،جنگل را تراشید ، آفرود را بر ساحل ، فراز کوه ، کلوت ، چمنزار برد ،زباله و نخاله را در دل جنگل و مرتع خالی کرد و.... ...بله می شود ، این همه را در کشور ما به وفور دید و خم به ابرو نیاورد!! می شود کلاردشت را دید که تا دشت شدن فاصله ای به اندازه چند فقره زمین خواری و جنگل تراشی دارد!! می شود ، تُن تُن زباله را در عمق جنگل دید ، می شود انبوه بطری های نوشابه و ظروف یکبار مصر به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 60 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:30

حال محیط زیست بسیار وخیم است پیکر منابع طبیعی خمیده و به بیماری راشیتیسم مبتلا شده است. ریه هایش، عفونی  و پر از دود و آلایندگی است. آب هایش بسیار کم و آن اندک  به آرسنیک آلوده شده است. هوایش ،غبار الود و آکنده از ریزگرد و دود و پارازیت است. این پیکر سست شیارزده سوراخ شده پر از زباله و ظروف یکبار مصرف نیاز به درمان دارد ، درمان این پیکر نحیف در تغییر نگرش و برخورد من و شماست ، حداقل کاری که می توانیم برای این پیکر انجام بدهیم ، از خود شروع کردن و تغییر در رفتار و کردارمان با آن هست . این را باید قبول کنیم در بیماری منابع طبیعی و محیط زیست ، خود ما بیش از مسوولان مقصریم. تخریب جنگل ها ، تصرف اراضی ، ماشین های دودزا تک سرنشین ،برداشت بی رویه آب ، حفر چاه های غیر مجاز ،استفاده و ریختن ظروف یکبار مصرف و زباله در طبیعت ، نمونه کوچکی از بلایایی است که من و تو بر این پیکر وارد کرده ایم. باور کنیم شرایط محیط زیست ما بحرانی است و دود این بحران قبل از اینکه به چشم مسوولان برود ، دیده من و شما را کور می کند، آنان بقولی: ککشان نمی گزد و در نهایت چمدان هایشان را بر می دارند و به دیگر بلاد دنیا می روند. باور کنیم اگر در رفتار و کردار خود با محیط زیست تغییر ایجاد نکنیم و با آن مهربان تر نباشیم ، تا مرز نابودی یک تمدن پیش خواهیم رفت. آب بسیار کم شده ، هوا بسیار آلوده شده ، آسمان و ابرهایش نهایت خس به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 58 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:30

کوچه باغ های بافت از کوچه باغ های بافت ، خاطره های ماندگار و شیرینی  در ذهن و یادهای ما برجا مانده ، دست های پرتمنایی که زیر تاک یا همان چوب رز و انگور می گرفتیم تا قطرات زلال جمع شده در دستانمان پرپشت شدن موهایمان را باعث شود ، یا گلبرگ های لطیف درخت به که بر مچ های بسته صدای ترقه های پرباروت این روزها را می داد، خوشمزگی گلبرگ های درخت به را همه مزه مزه کرده ایم،خاطرات زیادی در کوچه باغ های بافت همه ما در ذهن داریم. کوچه باغ های زیادی در بافت باقی نمانده است ، آنهایی هم که مانده اند ، حال و روز خوشی ندارند.  دیروز دیداری با آقای مهندس وفایی مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان داشتم ، از همه جا صحبت کردیم و در نهایت به کوچه باغ گوهر رسیدیم ، سال قبل هم از بازسازی این کوچه با ایشان صحبت کرده بودم ، وقتی عکس های کوچه دباغ را به ایشان نشان دادم ، تحت تاثیر قرار گرفت . همان لجظه با آقای نجفی رییس اداره میراث و گردشگری بافت تماس گرفت و برای ثبت ملی این کوچه دستوراتی داد. امیدوارم شهرداری و شورای شهر و گردشگری بازسازی این کوچه و ثبت آن را جدی بگیرند. به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 56 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:49

گسل بی اعتمادی مردم به دستگاه ها و نهادهای کشور  گسلی به حرکت در می آید ، جابجا می شود  و لرزه ای چند ثانیه ای بر گُرده زمین ...دل ها می لرزد ،آوار و مرگ و دوباره مرگ و دوباره ستاد مدیریت بحران و بحران مدیریت.  نمی دانم چرا گسل هایمان این همه نامهربان شده اند و هر بار بساطشان را از جنوب تا غرب  این مرز و بوم پهن می کنند !! نمی دانم چرا مردمان این مرز و بوم باید همواره مورد آزمون قرار گیرند!! نمی دانم ،نمی دانم ...ولی این را می دانم ،گسل های زمین همراه با لرزه های غم و غصه ،گسل بی اعتمادی مردم به نهادها و دستگاه های دولتی را در بر دارند. بر ویرانه های غرب کشور ، آبادی ساخته می شود ، همانطور که بر ویرانه های بم ساخته شد و نخل کاشته شد، ولی بر ویرانه های این بی اعتمادی ، دیگر کسی نمی تواند اعتماد بسازد!! سیل خودروها و مردمان مشتاق و نوعدوست در مسیر غرب کشور ، دلگرمی برای مردمان کُرد می برد و دلسردی  و تأسف برای مسوولان سوغات می آورد. گُسل بی اعتمادی چپ و راست ، اصلاح طلب و اصولگرا نمی شناسد، حالا دیگر مردم حتی یک من آردشان را خودشان می خواهند خمیر کنند و به آسیب دیده گسل برسانند. بازسازی این  بی اعتمادی را دیگر نمی شود مدیریت کرد ، بحران بی اعتمادی مردم به نهادها و دستگاه های مسوول، همان بحران مدیریت است که درمانش در  مدیریت بحران شاید خیلی دیر شده باشد. راستی  مسوولان !! پس از ماست م به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 42 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:49

گفت و گوی یک بچه بافتی با خدا خدا جان سلام نمی دانم امروز متوجه شدی دوباره کرمون جُرید ، مدتی کرمون شده مثل جِنگ جِنگو ،همش می لرزه ، خداجونم عناصر 4گانه نه تنها تو کرمون ، بلکه همه جای ایرون حال درستی ندارن ، آب بحران داره ، خاک بحران داره ، هوا بحران داره ، آتش هم که دیگر نگو و نپرس. به هرحال ما هم بنده تو هستیم ، ناشکری نمی کنیم ولی خودت کلات را قاضی بگذار ، هر چی نعمت هست دادی به کافران اروپایی و آمریکایی حتی اسراییلی،ما که دست از پا خطا نکردیم ، چارقد روسریمان درست ، تو عمرمون غیر از عرق بیدمشک و نعناع لب به هیچ عرفی نزدیم ، بانک هایمون همه اسلامی و بدون ربا ، دریاهامون بدون بیکینی و شنا ، مردامون همه با حیا . نه وجداتاً چرا همه اش ما باید تو کنکورت شرکت کنیم ، پس خارجیا بنده تو نیستند ، همین الان وقتی به کشوراشون نگاه می کنی ، انگاری تو بهشت زندگی می کنن. الان یک ماه است ما همه تو کنکور زلزله داریم شرکت می کنیم و با هر لرزش جونمون را از ترس عزراییل برمی داریم و الفرار ، اونوقت موگرینی بی حجاب و آنجلامرکل بد حجاب کیف دنیا را می کنن. من این حرفا را چون خیلی دوستت دارم می زنم و می دانم از دست من دلخور نمی شی، باور کن وقتی امروز کرمون می جُرید ، دزست مانند این بود که ما را ریخته باشی تو کمو و الک می کنی. خدا را خوش نمیاد ، جا این همه تکون و لرزه ، یک پشنگو و پریش پریشویی بارون هم به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 66 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:49

دنیای پر خاطره فرش سه کله افشاریدر تار و پود نخنمای ریس هایش ، رد پای مادرم ،  لم دادن پدرم ، انگشتان  فرورفته در تغار قاتق بنه برادر و خواهرم ، قلیان کشیدن گلنسا همسایه بالا سرم ، صدای ژانی دالر رادیو و کشیدن جاروی نمناک مرغی و کاسه سکنجبن و کاهو خوردنم و پهن شدنش کنار حوض هشتی و شورباقله خوردنم و... خیلی دیگر خاطره ها را می بینم. روزها باد و شب ها برق و زمان  به سرعت برق و باد گذشته اند ولی قالی سه کله افشاری نخنمای مادرم که سنش شاید به 60 برسد ، را پهن کرده ام ، انگاری پستوی ذهن و یادهایم را در خانه پهن کرده باشم. برتار و پود قالی سه کله افشاری  نخنما می نشینم و خودم را به خاطرات این قالی می سپارم: رادیوی 5 موج تلفن کن را روشن می کنم ،لحظاتی منتظر می مانم تا گرم شود. اینجا ایران است رادیو تهران ، هموطنان عزیز توجه فرمایید: موفقیت درخشان و ثمربخش ارتش دلیر ایران در سحرگاه نهم آذرماه 1350 و برگردانیدن جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک که در قرون متمادی جزو لاینفک کشور عزیزمان بوده و مدت کوتاهی دست غارتگر استعمار به سوی آن دراز بوده است ، بار دیگر به مام میهن برگشت، این موفقیت ملی را به همه هموطنان عزیز تبریک می گوییم. 5 سنگ ریزه گرد را  روی فرش می ریزم و  با خودم سنگ شیشو بازی می کنم ،یک بردار ، دو بردار ، سه بردار ، چهار بردار ،  پنج،  ، سرش ، بنش ، شد غنچ صدایی می گوید : سنگ هایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 68 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:49

حاج نعمت ،مردی که وجودش برای بافت نعمت بودحاج نعمت خادمی ،مردی که بخش اعظم تاریخ حمل و نقل و ترابری شهرستان بافت را می شود در وجودش ورق زد ،مردی که شناسنامه اش با تاریخ حمل و نقل ،جابجایی مسافر و رفع مشکلات مردم رقم خورده است ،مردی که ردپایش ، بیشترین رد پا بر جاده های شهرستان بافت است ، رد پای حاج نعمت را می شود از سال 1340 تا کنون بر جای جای جاده های بافت ، به روشنی پیدا کرد و جایش گل میخک کاشت ، رد پای حاج نعمت را از تاریخ تأسیس باربری و مسافربری اتوتاج در سال 1340 در شهر بافت می توان جستجو کرد.حاج نعمت خادمی گرچه در سال 1313 در شهر بم پا به عرصه وجود گذاشت و در سال1337 ساکن بافت شد، حاج نعمت ، آنقدر به شهر بافت و بافتی جماعت انس داشت و دارد ، که هنوز و هنوز است ، بخش اعظم حمل و نقل و ترابری این شهر را ، بر دوش می کشد.حاج نعمت خادمی ،عشق به خودرو و خدمت در این وادی را با نخستین خودرو وانت شورلت جفت چرخ خود که با کمک مرحوم حاجی محمد شفیعی و محمود بهرامی خریداری کرده بود آغاز کرد.وی زمین گاراژ اتوتاج امروزی را با یک دستگاه جیپ شورلت آهو ( عروس )با مرحوم علی اصغر پرنده معامله کرد و تعاونی 4 امروزی را بنا نهاد.نخستین اتوبوسی که از سوی وی در سال 1343 در این گاراژ شروع به حمل و نقل مسافر کرد ، یک اتوبوس موتور جلو بود که در سال 1348 نیز یک دستگاه اتوبوس موتور عقب نیز خریداری کرد و این به کتاب هایمان احترام بگذاریم...ادامه مطلب
ما را در سایت به کتاب هایمان احترام بگذاریم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafteman بازدید : 56 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:49